-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42031 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:56

خياط تهراني كه بود؟
قهرمان گفتار ما: مرحوم «محمد تحصيلي» معروف به «خياط» در سال 1260 هجري شمسي برابر 1299 هجري قمري در يك خانواده اصيل به نام «حاج ابراهيم» شميراني ديده به جهان گشود و دوران كودكي را پشت سر نهاد، مطابق مقتضاي زمان به تحصيل علوم متداول پرداخت و در ميان اقران به ذكاوت و هوشياري و سرعت انتقال معروف بود، و در ميان علوم رائج بيش از همه به رياضيات علاقه فراوان داشت و در علم اعداد و «علم اوفاق» سر آمد روزگار بود و در حل جداول آن كاملاً مهارت داشت و آثاري كه دراين قسمت از خود به يادگار نهاده، از نبوغ و عمق رياضي او كاملاً حكايت مي كند و شايسته بود كه از اين شخصيت، افراد زيادي بهره بگيرند و گروهي بوسيله او در اين علوم تربيت شوند.
سنجش شخصيت
سنجش شخصيت، هر چند نسبت به محيطها متفاوت است در محيطهاي مادي، معيار، ثروت و مال است، و در محيطهاي ديگر، به گونه ديگر، اما از نظر اسلام، امير مؤمنان (ع) سخني دارد كه در ميان كلمات امام، بسيار كم نظير است آنجا كه مي فرمايد: «قيمه كل امري ما يحسنه ». (نهجالبلاغه بخش حكمت) [ارزش هر انساني در گرو چيزي است كه آن را نيكو مي داند.] روي اين اساس، مهمترين عوامل ارزش وجودي اين مرد الهي را مي توان در سه بخش خلاصه كرد:
1.با تمام كمالات علمي و معنوي و شخصيت اجتماعي كه داشت، در مقابل خدمات اجتماعي كه ( نمونه هايي از آن راخواهيد شنيد) انجام ميداد، ديناري نمي پذيرفت، و در بازار خياطان تهران به شغل شريف خياطي اشتغال داشت و «داود وار» با كد يمين و «عرق جبين» و به اصطلاح با دسترنج خود امرار معاش و زندگي مي كرد، آنان كه با او آشنايي داشتند مي گويند، يكي از صفات وي در طول زندگي عمل به وعده بود، حتي يك بار هم نشد براي تحويل لباس وقتي را معين كند و در آن خلف ورزد.
به حق بايد گفت اين خصيصه اخلاقي كه بسياري از ما نسبت به آن بي تفاوت هستيم يكي از اخلاق برجسته اسلامي است كه پيامبر گرامي (ص) درباره آن فرمود: «عدة المؤمن دين» [وفا به وعده، ديني است كه بايد به او عمل شود.]
او در ميان مشاغل، شغلي را برگزيده بود كه نتيجه آن علاوه بر كمك به زندگي مردم در گرما و سرما، پوششي بود بر معايب و نقايص كه آن نيز به حكم گفتار امام « و يستر عيبه » از وظايف اسلامي است.
2.خدمات اجتماعي
او در بازار تهران به درستي و پاكيزگي، ورك گويي شهرت داشت و مردم، بسياري از مشكلات خود را با او در ميان مينهادند، و به ارشاد و راهنمايي او ارج ميگذاردند و بخاطر علاقهاي كه به جامعه داشت، مسائل سياسي مملكت را از دوران جواني تعقيب كرد، و ميدانست كه در كشور چه ميگذرد در اين جا رشته سخن را به دست يكي از فرزندان ايشان ميدهيم تا از پايه آگاهي و صداقت و دلسوزي اين مرد به مرد و ميهن اسلامي آگاه شويم.
الف: در دوران استبداد سياه قاجار يكي از قنادهاي بازار تهران با ناراحتي پيش پدرم آمد و گفت: وزير ماليه براي صنف ما، ماليات جديدي وضع كرده، پدرم گفت: من اقدام مي كنم او كه مي دانست اين موضوع در مجلس مطرح نشده است، از اين جهت نامه بسيار تندي عليه وزير مربوط نوشت و آدرس خود را نيز داد. چند روز بعد مستخدم آن وزارتخانه پاكتي را به مغازه او آورد و از او امضاء گرفت و رفت. وزير مربوطه او را احضار كرده بود، و موضوع را به اطلاع دوستان قناد خود رساند و گفت اگر مي ترسيد نياييد، آنها گفتند نه نمي ترسيم و مي آييم روز موعود به اتفاق به دفتر وزير رفتند. وزير پرسيد حاج ميرزا محمد خياط كيست؟ پدرم گفت من هستم. وزير با تغير و با لحن تمسخر آميز گفت: وزير اين مملكت، براي صنف قناد ماليات وضع كرده به خياط اين مملكت چه ارتباطي دارد؟
پدرم گفت:
اولاً: بني آدم اعضاي يك پيكرند، اگر در دور افتاده ترين نقطه مملكت، ظلمي بر پيرزني وارد شود در اينجا اگر من ايراني بتوانم، بايد براي احقاق حق او بپا خيزم، بنابراين نميشود گفت اگر ناراحتي براي صنف قناد پيش آيد، به صنف خياط چه ارتباطي دارد.
ثانياً: روابط دولت و ملت در سندي كه با خون اين ملت نوشته شده، توضيح داده شده كه نبايد دولت يا ملت بر حق هم تعدي بكنند.
وزير با خشم پرسيد آن سند چيست؟
پدرم پاسخ داد: قانون اساسي، در كجاي قانون اساسي به وزير اين مملكت حق داده شده كه بدون مراجعه به مجلس، ماليات وضع كند اگر چنين تصميمي داشتيد ابتدا بايد در هيات دولت مطرح ميكرديد، چنانچه دولت تصويب ميكرد به مجلس ميداد و بعد از تصويب مجلس قابل اجرا بود، شما اين مطلب را ميداني يا نميداني، اگر ميداني چرا قانون اساسي اين مملكت را زير پا گذاشتهاي؟ و اگر نميداني واي بحال ملتي كه وزير آن از قانون اساسي آن مملكت خبر ندارد. وزير با ناراحتي پرسيده بود كه حالا چكار بايد كرد؟ پدرم گفت: يا اعلاميه بدهيد و اين ماليات را نقض كنيد يا شما را به اتهام زير پا گذاشتن قانون اساسي به دادگستري ميكشانم. وزير، با ناراحتي پذيرفته بود كه از اخذ ماليات منصرف گردد.
ب: شركت نفت ايران و انگليس هر ساله، ترازنامه خود را در روزنامه ها انتشار مي داد. پدرم هر ساله به دقت آن را در روزنامه مي خواند و پيش خود جمع و تفريق مي كرد و دريكي از اين سالها در حدود يك ميليون ليره استرلينگ حسابها با هم نمي خواند و پدرم با نامه اي از شركت نفت تقاضا كرد كه آن يك ميليون ليره را به دولت پرداخت كنند. نماينده شركت با پدرم وارد مذاكره شد كه با پرداخت مبلغي، او را از تعقيب موضوع منصرف كند ولي مرحوم « خياط» به ايشان گفت محال است اين كار را بكنم يا پرداخت كنيد يا به دادگستري شكايت مي كنم. شركت نفت مجبور شد براي سرپوش گذاردن برموضوع و جلوگيري از انتشار اين خبر كه ترازنامه هاي نفت آنها تا چه حد قلابي است يك ميليون ليره را به دولت پرداخت كند. از آن پس ديگر ترازنامه شركت نفت منتشر نشد و طبق قانون آن زمان اگر كسي منبع درآمدي براي دولت تامين مي كرد 10% از درآمد حاصله به او تعلق مي گرفت و دولت در صدد برآمد حدود يكصد هزار ليره به او پرداخت كند كه مرحوم خياط از گرفتنش امتناع كرد و آن را به وزارت فرهنگ آن زمان هديه نمود.
3.يك اثر جاوداني ادبي
ديوان خياط تبلوري است از ابعاد شخصيت آن مرحوم.
آخرين شعله هاي حيات
مرحوم خياط پس از يك عمر با بركت مملو از خدمت، در سن هشتاد و سه سالگي در سيزدهم ارديبهشت ماه 1343، دعوت حق را لبيك گفت و در وادي السلام قم در مقبره ضيائيان به خاك سپرده شد و از خود سه پسر و چهار دختر به يادگار گذارد.
او مرد نوراني و الهي بود، با نور خدا مي نگريست و از لحظات مرگ خود آگاه بود دختر او « مريم » مي گويد روز آخر حيات به وي گفتم حاج آقا براي نهار شما چه غذايي تهيه كنم، گفت: من ديگر مهمانم ! از مهمان سوال نمي كنند، و مهمان نيز بايد آنچه حاضر كنند، ميل كند ومن پاسخ پدر را حمل بر شوخي و مزاح كردم.
نيمه شب شد سرش در دامن يكي از فرزندان او بود، ناگهان چشم خود را باز كرد و گفت سرم را به زمين بگذار مي خواهم بروم، ما سخن او را جدي نگرفتيم ولي سر او را به زمين نهاديم، لحظه اي نگذشت گفت: الهي العفو، لا اله الاالله و مرغ روح از قفس مادي پريد و شعله هاي حيات مادي خاموش گشت.
مرحوم «خياط » در دوران حيات خود اشعاري براي حك در سنگ مزار خود سروده نخستين بيت آن را در اين جا مي آوريم.
اي كه امروز در خانه ما آمده اي ديده بگشا نظري كن به كجا آمده اي





: آية الله جعفر سبحاني
سيماي فرزانگان ج 2

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.